امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

گل خونه ما

یک صبح زیبا

1392/7/7 10:09
نویسنده : عسل
549 بازدید
اشتراک گذاری

امروز صبح امیرحسین جون ساعت 6:30 از توی اتاقش صدا میزنه : مامان

مامان : بله.

امیرحسین : بیا توی اتاقم.

مامان در حالیکه رفته بالای سر امیرحسین : بله پسرم.

امیرحسین : مامان خوابم میاد.

مامان : خوب بخواب عزیزم . برات کتاب میخونم که بخوابی.

امیرحسین : باشه کتاب بخون.

مامان در حال خوندن کتابه که امیرحسین کتاب را از دست مامان میگیره و میگه : کتاب نخونیم با هم صحبت کنیم.

مامان : چشم پسرم. در مورد چی صحبت کنیم؟

امیرحسین : در مورد تخم مرغ .

مامان : تخم مرغ دو نوعه . یکی ماشینی که سفیده و یکی بومی که کرمی رنگه.

امیرحسین : در مورد تخم مرغ پختن صحبت کن.

مامان : تخم مرغ را به چند روش درست میکنند...

امیرحسین : برام تخم مرغ درست کن مامان خوشگلم.

مامان : تخم مرغ چطوری؟

امیرحسین : هر طوری که دوست داری . با روغن درست کن.

بعد تخم مرغش را خورده و اینطوری خوابش برده.

  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به گل خونه ما می باشد