نظم آموزی به کودکان
با شلخته خواندن كودكي كه اسباببازيهاي خود را جمع نميكند، وسايل او جمع نخواهد شد و اين برچسب به وي نظم و ترتيب را نميآموزد. تنها ممكن است او تصويري نادرست از خويش پيدا كند و اين رفتار موقت او، با برچسب شما به رفتاري ثابت و دائمي تبديل شود و احتمالا در آينده آن را تكرار كند.
متأسفانه بسياري از والدين به جاي آنكه در پي تأثيرگذاري بر كودكانشان باشند، تنها ميخواهند آنها را كنترل كنند. از اين رو، آنان را محدود ساخته، دستور ميدهند، فرمان صادر ميكنند و آنها را تهديد يا تنبيه مينمايند. اعمال اين روشهاي كنترل كننده، عملا بر كودكان و نوجوانان تأثير مثبتي نميگذارد. كودكي كه به انجام كاري مجبور شده، در واقع تأثير نپذيرفته است، بلكه تنها رفتار خود را در آن لحظه براي فرار از تهديد تغيير داده است.
براي تأثيرگذاري عميق و مداوم بر زندگي كودكان و نوجوانان، بايد از هرگونه رفتار مستبدانه و توسل به زور براي كنترل آنان خودداري كرد و به جاي آن از روشهاي مفيد و متفاوتي بهره جست كه به تدريج انگيزهها و تمايالات كودك را تحت تأثير قرار دهد.
روشهای صحیح نظم آموزی به کودک :
ابراز محبت به كودك
محبت نياز طبيعي همه انسانها است. چنان كه انسان به آب و غذا نياز دارد به محبت نيز محتاج است. بنابراين برخورداري و محروميت از آن در تعدل روح تأثير فراوان دارد. كودكي كه در محيط گرم و صميمي خانواده پرورش يابد رواني شاد و دلي آرام و بانشاط دارد و به زندگي اميدوار و دلگرم است. در روايت نيز بر محبت به كودكان بسيار تأكيد شده است. امام صادق(ع) ميفرمايند: «خداوند منان بندهاش را به واسطه شدن تحبتي كه به فرزند خود دارد، مورد رحمت خود قرار ميدهد». البته محبت بايد ابراز شود تا تأثير داشته باشد. رسول خدا ميفمراينأ: هر گاه يكي از شما كسي را دوست دارد لازم است او را آگاه كند.
در پرتو محبت صفات عالي انساني و عواطف و احساسات كودك به خوبي پرورش مييابد و وي در آينده انساني متعالي خواهد شد. البتهكودك نيز به كسي كه به او مهر ميورزد علاقه پيدا كرده او را فردي خيرخواه، قدر شناس و قابل اعتماد ميداند و به سخن او بهتر گوش ميدهد.
بيشك، پدر و مادري ميتوانند در تربيت صحيح فرزندان خود موفق باشندكه از عواطف و احساسات بيشتري برخوردارباشند البته به اين نكته نيزبايد توجه داشت كه افراط در محبت كردن نيز درست نميباشد و بايد اعتدال را رعايت كرد. زيادهروي در محبت كردن به كودك او را لوس و از خود راضي بار ميآورد چنان كه در روايات نيز از اين زيادهروي نهي شده است. امام باقر(ع) ميفرمايند: «بدترين پدران كساني هستند كه در ابراز محبت زيادهروي ميكنن» بنابراين بايد كودك را با واژه نه آشنا كرد و اجازه داد او خود را با مشكلات روبرو شود و آنها را حل كند. امام كاظم در اين باره ميفرمايد: بهتر است طفل در كودكي با سختيها و مشكلات روبرو شود تا در جواني و بزرگسالي بردبار و صبور گردد.
تناسب قوانين با سن و شرايط
قواعد و محدوديتها بايد متناسب با سن بچهها تغيير كند. اگر از كودك پنج ساله بخواهيم كه هنگام عبور از خيابان دستمان را بگيرد سخني منطقي گفتهايم، اما نبايد از يك نوجوان پانزده ساله چنين انتظاري داشته باشيم. همچنين نبايد تكاليف سنگين بر دوش كودكانمان بگذاريم، زيرا كودك نميتواند از عهده آن برآيد و اين مسئله سبب ناكامي وي ميشود اين خود عامل مشكلات بسياري مانند پرخاشگري انزواطلبي و دروغگويي ميشود.
امام صادق از رسول خدا نقل كرده است: خدا رحمت كند كسي كه فرزندش رابر نيكي ياري كند. راوي ميگويد از حضرت پرسيدم: چگونه او را بر نيكي ياري كند؟ حضرت فرمود: آنچه در توان كودك است از او بپذيرد و آن چه انجامش براي كودك سخت است از او نخواهد و...» وضع قوانين و محدوديتها با توجه به اوضاع خانواده نيز تغيير ميكند. در اين زمينه قانوني فراگير و جهاني وجود ندارد. مقررات و محدوديتهاي شما با ارزشها و اوضاع خاص خانوادگي شما ارتباط دارد.
استفاده از تشويق در نظم آموزي
به آخرين باري كه ديگران شما را تشويق كردند فكر كنيد. در آن لحظه چه احساسي داشتيد؟ اگر تشويق درست و به موقع بوده باشد هنوز هم احساس خوبي در شما ايجاد ميكند .شكي نيست كه تشويق رشد دهنده عزت نفس انسانها است. تشويق غذاي روح و روان است و براي پيش بردن كارها بسيار ضروري است. اين كه انسانها ميتوانند بدون تأييد موفقيتها و تواناييايشان براي خود ارزش قائل شوند تصوري بيهوده است. اگر چه همه ما از قدرت تشويق و اهميت آن براي سلامت روان آگاهي داريم، در بعضي از خانوادهها تشويق به كالايي ناياب تبديل شده است.
براي اينكه تشويق موثر افتد، بايد خالصانه بيان شود. افزون بر آن كه بهتر است تشويق ويژه باشد . اين جمله كه «من روش تو را در كاربرد متفاوت رنگها و خطوط سياه اطراف نقاشيت ميپسندم» يك هنرمند جوان را بيشتر از اين كه بگوييم «تابلوي زيبايي است» دلگرم ميكند و به او انگيزه ميأهد تا آنجا كه امكان دارد بر موفقيتهاي فرزندان تمركز شويد نه برگ كردن اشتباهات و تقصيرات آنها و بكوشيد دستور «دست كم يك تشويق در هر روز» را حتما به خاطر بسپاريد.
درباره اديسون ميگويند كه در كودكي فردي بياستفعداد و كودن به نظر ميرسيد و چون سرش بيش از حد بزرگ بود اطرافيان تصور ميكردند دچار اختلال حواس است. از او نقل شده است كه گفته است: اگر مادرم مرا تشويق نميكرد، شايد مخترع نميشدم.
تبيين و تحليل مسائل و آگاه ساختن فرزندان
براي پديد آمدن انضباط در كودكان، لازم است فوائد انضباط و پيامدهاي بيانضباطي را براي آنان تشريح كنيم تا آنان اين گوهر گرانبها را بشناسند و كاخ زندگي خود را بر پايه آن استوار سازند. از همين روست كه كارشناسان تربيتي برخي عوامل سرپيچيو نافرماني فرزندان را چنين معرفي ميكنند:
ناآگاهي از فوائد فرمانبري
صدور فرمان بدون هيچ توضيحي درباره آن
سختي انجام دادن فرمان بيش از گنجايش جسمي و عقلي كودك
نا آگاهي والدين از روش درست فرمان دادن
البته بايد توجه داشت كه اين اصل در مورد كودكان بالاي دو سال كاربرد دارد و در اجراي آن بايد به سطح شناخت كودك توجه داشته باشيم.
الگو دهي به كودكان
والدين افزون بر آگاه ساختن كودك بايد در ارائه رفتار درست و مقررات خود بهترين نمونه براي وي باشند. به همين دليل در روايات اين نكته نغز را ميبينيم كه «افراد را با عملتان به كار خير دعوت كنيد» در نظم آموزي به كودك بايد به اين مسئله توجه داشت زيرا پدر و مادر نخستين الگويهاي رفتار كودكند تأثير عمل والدين از گفتار آنان بسيار بيشتر است. استاد مطهري در اين باره ميگويد: «هيچ چيزي بشر را بيشتر از عمل تحت تأثير قرار نميدهد، شما ميبينيد مردم از انبيا و اوليا زياد پيروي ميكنند ولي از حكما و فلاسفه آن قدر ها پيروي نميكنند زيرا فلاسفه فقط ميگويند، فقط مكتب دارند، فقط تئوري ميدهند، .... ولي انبيا و اوليا اين طور نيست كه اول بگويند و بعد عمل كنند اول عمل ميكنند و بعد ميگويند. وقتي انسان بعد از آن كه خودش عمل كرد، گفت، اثر آن گفته چندين برابر ميشود»
دو صد گفته چون نيم كردار نيست.
اگر والدين خود منظم نباشند، تنبيه يا توصيههاي پياپي به نظم، براي ايجاد آن و رفع بينظميهاي كودك، سودي ندارد زيرا كودك بخش مهمي از آخوختههاي خود راا از راه مشاهده نمونهها و الگوها فرا ميگيرد. امام كاظم (ع) در اين باره ميفرمايند: «رفتار كودك بر اثر رفتار درست والدين محفوظ ميماند»
پرهيز از خشم و زورگويي
از ديگر راهكارهايي كه براي ايجاد نظم و انضباط در فرزندان بايد بدان توجه كرد، پرهيز از خشم و زورگويي است. انضباطي كه برپايه خشم و غضب استوار باشد و با زور حاكم شود همچون خانهاي است كه بر پايههايي سست بنا شود و به محض برداشته شدن زور و اجبار از هم ميپاشد و فرو ميريزد.
ايجاد انضباط از راه زور، پيامدهاي زيانباري در پي دارد كه ميتوان از ميان آنها به مقاومت، بياعتنايي، پرخاشگري، بدخلقي، دروغگويي، انزواطلبي، لج بازي و فقدان اعتماد به نفس در كودك اشاره كرد. اگر به گونهاي منطقي مستدل و صرح با كودك روفتار شود او حقيقت را ميپذيرد و تسليم آن ميشود .اجراي برنامههاي انضباطي بدون عفو و گذشت امكان پذير نيست. در صورت تخلف بايد شكيبا بود ولي در اجراي انضباط پافشاري لازم است و از راه تشويق و تحسين و در مواقع ضروري از راه توبيخ و بياعتنايي ميتوان به اصلاح رفتار كودكان پرداخت.
آمده است كه شخصي نزد امام موسي كاظم(ع) از فرزند خود شكايت كرد. امام به او فرمود: «او را نزن، بلكه براي مدتي كوتاه به او بياعتنايي كن»
ثبات و پرهيز از ترديد و دو دلي
وقتي براي فرزند خويش مقرراتي را لازم ميدانيم، بايد در اجراي آن استوار باشيم و از ترديد و دو دلي بپرهيزيم، زيرا سستي و سهل انگاري موجب بيانضباطي ميشود و ما را از هدف باز ميدارد.
اگر فرزندانمان از ترديد و دو دلي ما باخبر شوند، از رعايت مقررات سرباز ميزند و به بحث و جدل ميپردازد و همچنين ممكن است دچار سردرگمي شود و نداند كه آيا بايد آن كار را انجام دهد يا نه، ناگفته نماند كه ايجاد انضباط در كودكي و پافشاري برآن سبب ميشود تا كودك در بزرگسالي فردي بردبار و منظم شود .در حديثي از امام علي (ع) آمده است: « ارجمندي و بزرگي با دشواريها به دست مي آيد»
رعايت اصل تدريج در اصلاح رفتار
از ديگر اصول ايجاد انضباط اصل تدريج در اصلاح رفتار است. كسب عادتهاي درست به وقت نيازمند است و يك باره امكان پذير نيست. از اين روي بايد به مراقبت و استقامت شالوده شخصيت كودك را بر پايه نظم و انضباط استوار ساخت. براي دست يابي به اين هدف بلند بايد او را به تدريج و گام به گام به سوي هدف رهنمون ساخت و در اين راه ظرفيت و موقيت جسمي و روحي او را در نظر گرفت.
پيامبران الهي كه مربيان جامعه بشرياند، همه دستورات خود را يكباره به مردم ابلاغ نميكردند، بلكه از شيوه گام به گام بهره ميجستند. قرآن كريم نيز كه تاب نور و هدايت است به تدريج در طول 23 سال نازل شد و مسلمانان را گام به گام با احكام و معارف نوراني خود آشنا ساخت.
تداوم در استوار ساختن نظم و انضباط
براي بيان اين كه انضباط ابتدا به صورت يك رفتار در روان فرزند شكل گيرد و سپس به عادت و آنگاه به ملكهاي در وي مبدل شود، ايد در استوار ساختن آن مداومت كرد.
گرچه ممكن است كار در آغاز آسان باشد اما به سامان رساندن و به بار نشاندن آن به مراقبت نياز ددارد. براي اين كه بذر ارزشمند انضباط به برگ و بار بنشيند و آدمي در سايه سار آن به آرامش و سعادت برسد، مداومت و شكيبايي بسيار بايست است. امام علي(ع) ميفرمايند: «عمل، عمل، سپس توجه به پايان كار، پايان كار، آن گاه استقامت، استقامت سپس شكيبايي، شكيبايي» و در حديثي ديگر ميفرمايند:«كاري اندك كه بر آن مداومت شود، برتر است از كاري بسيار كه خستگي آورد»
استفاده از اصل تغافل
بنابر اصل تغافل، مربي در نخستين برخورد با خطاي كودك آن را ناديده ميگيرد و به گونهاي رفتار ميكند كه گويا از چيزي خبر ندارد. اين عمل دو نتيجه دارد: اول اين كه، حرمت كودك، به ويژه اگر پنهاني مرتكب خطا شده باشد، محفوظ ميماند و فرصتي براي تجديد نظربه او داده ميشود، و دوم، قدر و منزلت مربي نزد كودك محفوظ ميماند. امام صادق(ع) در اين باره ميفرمايد: «قدر و منزلت خويش را با تغافل گرامي بداريد.»
امام علي(ع) تغافل را موجب ستايش كار مربي دانسته، ميفرمايد: « تغافل كن كه اين كار تو موجب ستايش قرار ميگيرد.» خود حضرت نيز همين شيوه را در زندگي به كار ميگرفتند. انجام اين اصل در همه مراحل رشد به ويژه در مرحله اول كودكي پسنديده است، چرا كه كودك آگاهي كمتري دارد و به همين دليل خطاهاي وي فراوان است. اگر مربي بخواهد در پي هر رفتار ناپسند، كودك را تنبيه كند بايد همواره در حال تنبيه كودك باشد، كه آسيبهاي فراواني را به دنبال داشته باشد.