دايي دوتور
سلام عزيز دل مامان.از ديروز از زير سينه ات تا نزديك شكمت دونه هاي ريز زده بود. پوست اون قسمت هم قرمز و زبر شده بود. بهت گفتم : اميرحسين جون بريم دكتر؟ گفتي : دوتور دوتور. يعني زود باش بريم دكتر.دكتر خودت نرفتيم چون ساعت 22:30 بود .بنابراين رفتيم خونه دايي رضا.گفتم : اميرحسين بريم دايي دكتر؟ كفشات را آورده بودي كه بپوشي و ميگفتي : دايي دوتور دايي دوتور. معمولا" بعضي كلمات را دو يا سه بار تكرار ميكني البته براي تاكيد و گاهي هم منظورت اينه كه عجله كنيد. دايي رضا معاينه ات كردند و معلوم شد كه حساسيته ولي به چي مشخص نبود البته يه نوع ويروس هم اومده بود سراغت ولي چون شما خيلي قوي بوده باهاش مبارزه كردي و زود از بدنت بيرونش كردي.اميدوارم كه هميشه سلامت باشي و هيچوقت درد و رنجت را نبينم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی